عشره ی مبشره(یعنی ده نفری که به آنان بشارت بهشت داده شده)نقل می کنند.
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست کسی که چون محمد است جمال روی خاتم است جان نبی علی ولی قائم آل محمد است {عج} والله ندیدم حق را نپذیرند برادران اهل سنت شریف ترین مردم دنیا هستند و درجا کلام حق رامیپذیرند نام شیعه 12بار در قرآن آمده { وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ} به ابجد وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی 110 + 135 فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169به ابجدبرترین دین 926-541عمر ابوبکر=385 با آل قرآن 385 فلسفه دین الله 385با قانون الهی دین الله 385یا الله وصی بحق محمد 385با آل قرآن385 شیعه 385راز اهل عالم 385 شیعه 385بدین واقعی اسلام 385فلسفه دبن الله 385 به دین الهی الله محمد علی 385به اهله محمد فاطمه علی385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 این عدد نورانی را جلوی آئینه بگیر ابجد 5 تن آل عباء میشود 583 = 385 شیعیان فرزندان اهل بیت میباشند وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: نام شیعه چندین بار در قرآن آمده شیعه یعنی چه385به ابجد کبیر لا اله الا الله 166+محمد92+110علی +17 نماز = 385 شیعه یعنی اسلامه حق 245+140 با اسلامه= 385 شیعه نام شیعه 12 بار در قرآن آمده ولی نام فرقه های باطل یک بار هم در قرآن نیامده پس همه فرقه های باطل را محکم به دیوار بزنیم هر چیزی در قرآن بود قبول ولی اگر نبود محکم به دیوار توالت تاریخ بکوبید محکم وهابی اول دوم عمری خیلی ..... شیعه دوازده امامی385 ابجد385بدین واقعی اسلام385اسلام پیامبر385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام پیامبر 385 فقط دین اسلام 385 فلسفه دین الله 385 به علم ابجد 385 بدین واقعی اسلام 385 شیعه385 یعنی حق اسلامه385 اسلام پیامبر 385فقط دین اسلام 385 بدین اسلام واقعی 385اسلام پیامبر385بدین واقعی اسلام 385اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 دوازده بار در قرآن آمده ولی نام شما و فرقه هایتان یک بار هم نیامده استوَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ: به علم ابجد بهترین دین ها 737-541 عمر ابوبکر= دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم شیعه میباشد 196 به ابجد دین اسلام 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 از پیامبر سئوال شد جانشینان شما چند نفرند فرمود 12 نفر پیامبران چند نفر بودند فرمود 124 هزار نفر و فرمود رسولان حق چند نفر بودند ایشان فرمود 313 نفر به ابجد رمز الله 313هر سال 313 روز با 52 جمعه 52+313= 365 روز سال رمز الله 313+72 یاران امام حسین72 +313 یاران امام زمان = 385 شیعه 385با آل قرآن385 شیعه 385 سلام به نام زیبایت یا قائم آل محمد من فقط دانم که مولایم توایی مولاء دیر نشده دیدار مجدد بنظر شما انگار یادت رفته ما را آقا ما شما را میخواهیم آقا هر وقت شما خواستی که نشد بگو ما بیائیم به دیدن شما وقتی روبروی شما قرار میگیرم تمام حاجاتم بر آورده میشود و دلم آرام میگیردشادی واقعی دیدار با شماست افتخار شیعه نام قائم است لطف مولایم بما هم دائم است مولاء منتظرم تا شکایت به مادرم زهرا نکرده ام بیا آقا جمالتو عشق است یا قائم آل محمدی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست سرور کائنات محمد استو جمال قائم آل محمد علیست جانشینه حق مولایم علی خیبر کنی بت شکنی یا قائم آل محمدی تو آقایی تو مولایی جمال محمدی کمال علی جمال خدا با رسول توایی جانه شیعه و جانه رسول مگر نام محمد هم علی نیست جانشینه حق پیغمبر علیست همین بس که نام محمد علیست صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست وصی خدا بت شکن به کعبه به دوش نبی ست جمالتو عشق است یاقائم آل محمدی تو چقدر خوبو زیبایی روح علی جانه محمدی جمال رسولو کمال علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست بوود نام تو چون مولاء الهی بوود نام مولاء الهی عزیزه بتولو جانه مصطفایی مرتضایی بحق هم که وصی مصطفایی مرتضایی فرق حیدر کعبه ومحراب چیست هر دو باشد یک نشان حق با علیست قسم به ذات کبریاء که جانشینه مصطفی بوود علی مرتضی مگر نام محمدهم علی هم علی نیست آئینه روی محمد علیست نگینه روی مصطفی بوود علی مرتضی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست همین بس که نام محمد علیست وصی بحق 110 محمد علیست بت شکن در کعبه بر دوش نبی ست بلغ العلی بکمالهی کشف الدجا بجمالهی حسنت جمیع خصالهی صلو علیه و الهی چه جمال با صفایی شده نامت الهی هم ساقی کوثر علی حیدر علی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتایو انما وارث گنجینه سرر قضاء قابل تشریف قوله لا فتا مولاء علیست شا هراره حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفا عجب گلی گل کوثر گل حیدر یا قائم آل محمدی چه جمال با صفایی شه عالمی فدایی که به جای مصطفایی که تو بعداز خدایی شده نامت الهی تو جمال مصطفایی که علی مرتضایی شده بت شکن به کعبه که به دوش مصطفا یی که جمال مرتضایی شده نامت طلایی تو طلای ناب مایی صد کتابو صد حدیث آئینه روی محمد علیست مگر نام محمد هم علی نیست ائینه روی محمد علیست اگه کسی با هوش باشه که عمری نمیشه ولی مکه لیاقت فرزندان پیامبررا از دست داد همه به عراق و ایران آمدند شما اگر دینتان را از ایرانیها فرزندان پیامبر گرفته اید خوشا به حالتان قرآن 351 فارسی351 رسول خدا فرمود روزی یاران سلمان فارسی در عین دانایی و حقیقت شما را به اسلام دعوت و شمانمیپذیرید پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم کوثر باشد شیعیان فرزندفاطمه میباشند ما ایرانیان افتخارمان این است که نوهای رسول خدائیم یا از مادری یا پدری فرق نمیکند نسل ایران نسل فاطمه سلامه الله علیه میباشداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشنداسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند دوست دارم دوباره بنویسم یک بارم برای مولایم مهدی مینویسم مولاء افتخار کن نوکرای خوبی داری اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند یک بار هم برای مادرم حضرت حواء و حضرت فاطمه سلام الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیک بار هم برای شهدای شیعه از حضرت آدم تا حضرت مهدی صلوات الله علیه اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشندیگ بار هم برای سنیها که حق را بپذیرند خودشونو مثل عمر به خریت نزنند بخدا اگر حق را نپذیرید روز قیامت بیچاره اید من نوشتم و شما هم خواندید دیگر جای هیچ بهانه ای نیست اسلامه حق 245 منظور علی 110+135 فاطمه =245 اسلامه حق میباشند گمراه دین 310 عمر 310 310کفری 310 دلیل نفاقه جهل عرب 310اباجهل در دین 310منکر310نیرنگ310مار زنگی 310کفری310 منکر 310جاهل منافق310 نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310310نمرودی 310جاهل منافق310ابله منافقا310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 یا باء دین اسلام 310قاصبان بدین 310عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 فاسق دینه 310وهابی کودن دین اسلامی 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما310 خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 احمق ملحد 231 ابوبکر 231 رکب وبا 231ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231 یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن کفری عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 ابوبکر+310عمر= 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند 541 گرگ منافقینی 541
JSN-LGRP1-CHN 10.0.0.168 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
خرید عینک آفتابی اصل 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 =5 ضربدر4ضربدر2= 40 و آدرس alialiali.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 88
بازدید دیروز : 118
بازدید هفته : 491
بازدید ماه : 1252
بازدید کل : 97909
تعداد مطالب : 313
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

به ابجد مقصر 430+541 عمر ابوبکر = 971 ظالم به دست می آید به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 دشمنه اسلامی 541 اهله شر 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 قاتلی 541 مرگ کافر 541 به ابجدکبیر ابوبکر عمر عثمان 1202تفرقه در ادیانه اسلامی 1202نگین ترین مردانه ملحد 1202ننگین ترین نامردان پلید 74 ابجد صغیر 74 به ابجد مردان رجس پلیدی615-541عمر ابوبکر=74 ابجد صغیر سه خلیفه 74 میباشد ان من المجرمین منتقمون74 به ابجد فتنه های دین 615-541=74 فرقه ابجدصغیرسه خلیفه 74 میباشد دین اسلام 74 فرقه شد 74 فرقه ابجد سه خلیفه میباشد (ان من المجرمین منتقمون 74) فرقه شدن دین اسلام توسط عمر22+27 ابوبکر+25 عثمان = 74=74والشجرتها الملعونه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نادان یا ملحد دینه اسلامی 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467-541= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 74منافق دین اسلام 467-541=74 74عمرابوبکر عثمان74 دزدان نامرده دینه اسلام 467-541عمر وابوبکر = 74 ابجد صغیر سه خلیفه 74منافق دین اسلام 467- 541 ابوبکر عمر= 74عمرابوبکر عثمان74دزدان نامرده دینه اسلام 467- عمر و ابوبکر 541= 74 شیطان گمره 615- 541 عمر و ابوبکر= 74به ابجد کفره 305-231 = 74فرقه در کفر میباشند 74 ابجد عمر 22+27 ابوبکر +25 عثمان = 74 فرقه شدن دین اسلام توسط ابوبکر وعمر و عثمان صورت گرفته 74نفرته 735-661 عثمان = 74 ابجد سه خلیفه 74 میباشد74 ان من المجرمین منتقمون74 سه خلیفه =سه خلیفه تفرقه در دین نمودند آیه قرآن به ابجد صغیر و کبیر عمر و ابوبکر و عثمان این هم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 عمر 310+231 ابوبکر +661 عثمان = 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 از تورات و انجیل و اوستا هم خواستید میآورم خیلی پروئید و نامرد آیه قرآن هم به ابجد صغیر هم به ابجد کبیر باید از خجالت بمیرید جواب خدا را چه خواهید داد گمراه دین310 عمر 310 منکر310نیرنگ 310بمار زنگی 310کفری310 منکر 310ابله منافقا310جاهل منافق310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310عمر 310 ابله منافقا 310وهابیه منافقی 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310 نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین310 جاهل منافق 310نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 بمار زنگی 310به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر 231 فاسق 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد 231عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق 231دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 حرامیان 310 نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان 310بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند


علی قرآن=41+41اصل دین اسلام=82 امام82+114سوره قرآن=196دین اسلام196ضرب14معصوم درخودش میشود 196دین اسلام196با دین الله فاطمه64 همسر لایق علی64به ابجد دین 64 دین 64 الله محمد علی64+64= 128کلید دین128حسین128 کلید دین128

  

به ابجد64دین64الله محمدعلی 64جانشین محمد علی64حقیقت دین الله64دست بیعت بارسول خدا وعلی کف دست راستت نوشته18 ذالحجه"غدیر خم18+64 دین=82 امام به ابجد امام82 انتخاب امام درغدیرخم امام82{82زاده محراب شهیدمحراب82 امام82 +114سوره قرآن=196دین اسلام196ضرب14 معصوم درخودش میشود196امام کل دین196دین اسلام196اسلامه مهدی196نماینده الله محمد66 الله 66+66 علی ولی الله=132 اسلام +64 دین = 196دین اسلام196محمد92+18ذالحجه"غدیرخم =110علی 110زاده محراب شهید محراب علیست پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم.
اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص 397

 

یکی از ادعاهای اهل سنت این است که می گویند ما از کسانی پیروی می کنیم که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)آنان را اهل بهشت معرفی کرده است در این صورت اگر کسی به آنان ایراد واشکال بگیرد یا توهین کند با فرموده ی رسول خدا مخالفت نموده است.مستند ایشان حدیثی است که به عنوان روایت عشره ی مبشره(یعنی ده نفری که به آنان بشارت بهشت داده شده)نقل می کنند. برهمین اساس لازم است حدیث عشره ی مبشره را رابرحسب نقلهایی که شده مورد بحث وبررسی قرار دهیم وببنیم این حدیث قابل اعتماد واستناد هست یا نه

پس از تحقیق وبررسی دقیق کتابهای صحیح بخاری وصحیح مسلم-که در نظر اهل سنت بعد از قرآن معتبرترین کتابها شمرده می شوند-این حقیقت مشخص شد که حدیث عشره ی مبشره دراین دوکتاب موجود نیست!!!.واما نتیجه ی بررسی دیگر کتب روایی اهل سنت که این حدیث درآنها ذکر شده است

نقل شماره ی ۱:سنن ترمذی جلد۵ باب ۲۶ حدیث ۳۷۴۸:…عبدالرحمن ابن حمید از پدرش نقل می کند که سعید بن زید برای او درباره ی یک نفری حدیث کرده که:رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرموده :ده نفر دربهشت خواهند بود ابوبکر دربهشت است وعمر دربهشت است وعثمان وعلی وزبیر وطلحه وعبدالرحمن وابوعبیده وسعد بن ابی وقاص.این نه(۹)نفر را شمرد وساکت شد واز معرفی دهمین نفر دریغ ورزید.مردم(شنوندگان)گفتند:ای ابوالاعور تو را به خدا قسم بگو دهمین نفر کیست؟ آنگاه سعید بن زید گفت :حال که مرا به خدا سوگند دادید می گویم ابوالاعور(یعنی خود سعید بن زید)دربهشت است

نکات قابل دقت در نقل شماره ی ۱:

اولا:اگر بادقت متن روایت را ملاحظه کنید خواهید دید آن نفری که این خبر برای او نقل شده مجهول است ومعلوم نیست آن نفر چه کسی بوده است

ثانیا:دراین نقل یکی از راویان عبدالرحمان است که از پدرش حمید نقل می کند.درحالی که در سن یک سالگی پدر را از دست داده ودرحدی نبوده است که بتواند از پدرش نقل حدیث کند دراین صورت سند آن منقطع است وسند منقطع از دیدگاه علمای اهل سنت اعتبار ندارد

ثالثا:حدیث را از قول پیامبر نقل می کند که رسول خدا چنین فرمود اما در بعضی از روایات این حدیث مستقیما از حضرت نقل نشده

رابعا:در این نقل نام پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)جزء بهشتیان نیامده است اما در نقل دیگری آمده

خامسا:دراین نقل ابوعبیده جراح جزء بهشتیان شمرده شده است اما در نقل دیگری نیامده

سادسا:سعید بن زید برای جا انداختن این خبر روش زیرکانه ای به کار گرفته و آن سکوت کردن وخود داری ازذکر نام خودش بوده تا هم شکسته نفسی به حساب آید وهم از این طریق مردم را تحریک و تحریص به دانستن آن کند آنگاه مردم او را قسم می دهند که بگو آن نفر آخر کیست؟واو به مردم می گوید:خودم دهمین نفر اهل بهشت هستم اما  در نقل دیگری نام او نیست

نقل شماره ی ۲:سنن ترمذی جلد۵ باب۲۶حدیث ۳۷۴۷ ومسند احمدبن حنبل محشی چاپ دارالفکر بی تاریخ جلد۱ صفحه ۱۹۳ وتاریخ ابن عساکر جلد۲۳ صفحه ی ۵۶ ومسند احمدبن حنبل جلد۱ شماره ی ۱۶۷۸:…عبدالرحمن بن عوف گفته رسول خدا فرمود:ابوبکر دربهشت است وعمر دربهشت است وعثمان دربهشت است وعلی دربهشت است وطلحه دربهشت است وزبیر دربهشت است وعبدالرحمن بن عوف دربهشت است وسعد دربهشت است وسعید در بهشت است وابوعبیده بن جراح دربهشت است

اولا:دراین نقل جمله ی ((عشره فی الجنه))که درنقل اول ذکر شده بود نیست

ثانیا:دراین نقل نیز مانند نقل قبل نام پیامبر جزءبهشتیان نیست ولی ابوعبیده جراح هست.

ثالثا :دراین نقل نیز یکی از ناقلین عبدالرحمن است که درسن یک سالگی پدرش(حمید)را از دست داده وخودش درحدی نبوده که بتواند از پدرش حدیث نقل کند.بنابر این یکی از راویان خبر از بین آنها افتاده است وبه استناد تهذیب التذهیب ترجمه(شرح حال)حمید بن عبدالرحمن.سند این نقل هم منقطع است وروایت منقطع اعتبار ندارد ونمی توان به آن استناد کرد.

نقل شماره ی ۳:سنن ابی داود جلد۴حدیث ۴۶۴۹:…سعید بن زید می گوید:من در حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بودم شنیدم که آن حضرت فرمود:ده نفر دربهشت خواهند بود پیامبر در بهشت است وابوبکر دربهشت است وعمر دربهشت است وعثمان دربهشت است وعلی دربهشت است وطلحه دربهشت است و زبیر بن عوام دربهشت است وسعد بن مالک دربهشت است وعبدالرحمن بن عوف دربهشت است .بعد از معرفی این نه نفرگفت:اگر بخواهم دهمین نفر را نیز معرفی می کنم مردم(شنوندگان) گفتند:اوکیست؟دهمین نفر کیست؟سعید سکوت کرد وجواب نداد مجددا پرسیدند اوکیست؟آنگاه گفت:اوسعید بن زید است

اولا:دراین نقل برخلاف نقل قبل جمله ی ((عشره فی الجنه))ذکر شده است

ثانیا:دراین نقل نامی از ابوعبیده جراح نیست در صورتی که درنقل شماره ی ۱و۲ نام او هست

ثالثا:دراین نقل نام رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) با جمله ی اخباری واولین نفر ذکر شده است یعنی سعید بن زید خودش می گوید :پیامبر دربهشت است.درصورتی که اگر این حدیث از رسول خدابود باید می فرمود((انا فی الجنه)) نه اینکه بگوید :النبی فی الجنه

رابعا:دراین نقل نیز سعید برای جا انداختن این خبر از ذکر نام خود دریغ ورزیده تا مردم را تحریک کند که نفر دهم کیست آن وقت می گوید:او دربهشت است

خامسا:سعید بن زید دراین خبر نام خود را با ضمیر غائب (هو) آورده در صورتی که باید با ضمیر متکلم وحده (انا) می آورد

نقل شماره ی ۴:سنن ابی داود جلد۴ حدیث ۴۶۴۸:…سعید بن زید گفت:زمانی که فلانی (به عنوان حاکم )به کوفه آمد فلانی برخاست سخنرانی کند پس دست سعید بن زید را گرفت وگفت آیا این ظالم را نمی بینی؟پس اگر شهادت دهد که نه نفر دربهشت خواهند بود پس شهادت دهد به دهمین نفر خطا وگناهی نکرده است.من پرسیدم:آن نه (۹)نفر کدامند؟ گفت: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) برحراءبود فرمود ای حراء محکم استوار وثابت باش که غیر از پیامبر وصدیق یا شهید روی تو نیست من گفتم:(چرا طفره می روی وحرف توی حرف می اندازی؟ من از تو می پرسم) آن نه نفر کدامند؟(تو می گویی رسول خدا درحراء چینین وچنان گفت) گفت:(آن نه نفر)رسول خدا وابوبکر وعمر وعثمان وعلی وطلحه وزبیر وسعد بن ابی وقاص وعبدالرحمن بن عوف. گفتم:دهمین نفرکیست؟پس کمی تامل کرد وجواب را به تاخیر انداخت سپس گفت:منم دهمین نفر خودم هستم

اولا:چنانکه ملاحظه کردید این خبر از دو طریق نقل شده که هر دو بر می گردد به عبدالله بن ظالم که بخاری و ابن عدی وعقیلی وغیره او را تضعیف کرده اند وروایاتش مورد اعتماد نیست.برای آگاهی به گفتار ما به الکامل فی الضعفاء الرجال جلد۴ صفحه ی ۱۵۳۷ والضعفاءکبیر جلد۲ صفحهی ۲۶۸ وتهذیب التذهیب جلد ۴ شماره ی ۳۴۸۸ مراجعه کنید

ثانیا:مگر دراین نقل در آغاز سخن نمی گوید۹نفر اهل بهشتند بعد چرا باترفندی خاص خودش را نیز اضافه می کند؟

ثالثا:دراین نقل به خوبی معلوم است که سعید بن زید از جانب خودش می گوید ده نفر در بهشت اند ونمی گوید رسول خدا فرمود

رابعا:کسی که بهره ای از علم داشته باشد ومقداری به صدر وذیا این نقل تامل کند وبادقت بنگرد که چگونه شروع شده؟ناقل خبر کیست؟سخنران کیست؟چرا دربین آن همه مردم تنها سعید را برگزید؟چگونه زمینه سازی کرد که او می خواهد از نه نفر بهشتی خبر دهد؟

هنوز چیزی نگفته می گوید:اگر دهمین نفر را بگوید خطا وگناهی نکرده؟!طفره رفتن سعید از پاسخ به سوال؟تامل و توقف از گفتن آخرین نفر…!؟

خامسا:برخلاف نقل های قبل که نام خود را به صورت اخباری نقل می کرد در این نقل با ضمیر متکلم (انا)نقل کرده است

سادسا:دراین نقل برخلاف نقل اول ودوم نام پیامبر جزءبهشتیان هست اما نام ابوعبیده جراح نیست

نقل شماره ی ۵:سنن ابن ماجه جلد۱ حدیث ۱۳۳:…سعید بن زید می گفت:چنین است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) دهمین نفر از ده نفر است.سپس گفت :ابوبکر دربهشت است وعمر دربهشت است وعثمان دربهشت است وعلی دربهشت است وطلحه دربهشت است وزبیر در بهشت است وسعد دربهشت است وعبدالرحمن دربهشت است.به او گفته شدنهمین نفر کیست؟او درپاسخ گفت:منم خودم هستم

اولا:می گوید چنین است که پیامبر دهمین نفر اهل بهشت خواهد بود یعنی کسی که رحمه للعالمین است ونظام خلقت به پاس وجود او وخاندانش آفریده شده وخود واهل بیتش تقسیم کننده ی بهشت وجهنم هستند شان او تا این حد پایین آمده که آقای سعید بن زید دلش به حال آن حضرت سوخته و واسطه ی بین خالق ومخلوق را جزءدهمین نفر اهل بهشت شمرده است!؟

ثانیا:دراین نقل سعید از جانب خودش می گوید:این ده نفر اهل بهشت هستند ونمی گوید رسول خدا فرمود

ثالثا:در این نقل نیز سعید از گفتن نام خود دریغ می ورزد ووقتی از او می پرسند نهمین نفر کیست؟می گوید من هست

خامسا:دراین نقل نام پیامبر جزءبهشتیان هست اما نامی از ابوعبیده جراح درمیان نیست

نقل شماره ی ۶:تهذیب الکمال فی اسماءالرجال چاپ دار الفکر جلد ۷ شماره ی ۲۲۶۰:…سعید بن زید از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که ابوبکر دربهشت است وعمر دربهشت است وعثمان دربهشت است وعلی دربهشت است وطلحه دربهشت است وزبیر در بهشت است وعبدالرحمن دربهشت است وسعد بن مالک دربهشت است ونهمین نفر از مومنین دربهشت است اگر بخواهم نام او را (نهمین نفر را)ببرم می برم. آنگاه صدای مردم مسجد بلند شد واو را سوگند دادند که ای همنشین رسول الله نهمین نفر کیست؟ پس اوگفت:مرا به خدا سوگند دادید وخدا بزرگ است من (خودم) نهمین نفر از مومنین هستم ورسول خدا دهمین نفر است

اولا:سعید بن زید در این نقل خبر را نسبت می دهد به پیامبر که رسول خدا چنین گفت

ثانیا:دریان نقل نامی از ابو عبیده جراح نیست

ثالثا:در این نقل سعید بن زید از قول خودش پیامبر را آخرین نفر اهل بهشت شمرده است

رابعا:سعید بن زید همان حیله ای را که در نقلهای قبل ملاحظه کردید در این نقل نیز به کار گرفته وآن اینکه ابتدا از ذکر نام خودش دریغ ورزیده تا شنوندگان را تحریک وتحریص به دانستن آن کند آنگاه نام خود را برده که من نهمین نفرم سپس از قول خودش می گوید پیامبر دهمین نفر اهل بهشت است!؟؟

حاصل کلام:چنانکه ملاحظه کردید حدیث عشره ی مبشره از دوطریق نقل شده یکی از طریق عبدالرحمن بن عوف ودیگری از طریق سعید بن زید

اما طریق عبد الرحمن بن عوف سندش منقطع است وقابل استناد نیست چون عبدالرحمن بن حمید یه ساله بوده که پدرش (حمید)را از دست داده و درحدی نبوده است که طبق نقل ۱و۲ بتواند از پدرش روایت نقل کند.واما نقل این خبر از طریق سعید بن زید چنانچه (درنقل۳و۴)ملاحظه کردید این خبر درزمان معاویه جعل ودر مسجد کوفه بیان شده وقبل از او نام ونشانی از آن به چشم نمی خورد .درعین حال به نکاتی که پس از نقل هر حدیث اشاره کردیم معلوم می شود اعتبار لازم را ندارد که مورد استاند قرار بگیرد

نکات قابل ذکر:بالاخره ابوعبیده جزءعشره هست یا پیامبر ؟ظاهرا کسی که این خبر را نقل کرده یا حواسش نبوده وسوتی داده!یا اینکه ابوعبیده مورد غضبش قرار گرفته وبه جای او پیامبر را جایگزین او کرده! وآیا به کذب بودن این قضیه صحه نمی گذارد؟

چطور کودکی که در یکسالگی پدرش را از دست داده(عبدالرحمن)از پدرش حدیث نقل می کند!؟؟

برخى از شخصيّت‏هاى بزرگ اهل سنّت و معاصر ابن تيميّه، مطالب وى را به نقد كشيده و برخى ديگر كتاب‏هايى مستقل در بطلان نظريّات او تأليف كردند، مانند:
تقى الدين سُبكى متوفاى 756، دو كتاب به نام‏هاى «الدرّة المضيّة فى الردّ على ابن تيميّة» و «شفاء السقام فى زيارة خير الأنام» در نقد افكار وى نوشته است.
بر كتاب «شفاء السقام» ملاّ على قارى فقيه مشهور حنفى مقيم مكه‏متوفّاى 1014، شرح محقّقانه‏اى نوشته كه «شرح شفاء السقام» نام گرفته است.
محمّد بن ابى بكر اخنايى متوفّاى 763 كتابى به نام «المقالة المرضيّة فى الردّ على ابن تيمية» نوشت و با احاديث معتبر و ادلّه محكم، نظريّه ابن تيميّه را ردّ كرد و ابن تيميّه وقتى آن كتاب را ديد پاسخى به نام «ردّ أخنائى»، بر او نوشت.
على بن محمّد سَمْهُودى شافعى مصرى متوفّاى 911، شيخ الاسلام مدينه، كتاب گران سنگى به نام «وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى» نوشت و در باره زيارت، شفاعت، توسّل و استغاثه به حضرت رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بحث مفصل و محقّقانه‏اى كرد.
افزون بر كتاب‏هاى ياد شده، كتاب‏هاى ديگرى را هم عالمان اهل سنّت در نقد افكار ابن تيميّه نوشته‏اند كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:
«خير الحجّة فى الردّ على ابن تيميه فى العقايد» تأليف احمد بن حسين بن جبريل شهاب الدين شافعى.
«الدرة المضيئة فى الرد على ابن تيمية» تأليف محمّد بن على شافعى دمشقى كمال الدين معروف به ابن زملكانى متوفّاى 727.
«دفع شبه من شبّه و تمرّد» نوشته تقى الدين ابوبكر حصنى دمشقى متوفّاى 829 ه. اين كتاب از مكتبة الازهرية للتراث به صورت افست چاپ شده است، و در سال 1418 با تحقيقات و فهارس به نام «دفع الشبه عن الرسول (ص)» چاپ شده است.
«الردّ على ابن تيميّة» تأليف عيسى بن مسعود منكاتى.
«الردّ على ابن تيميّه فى الاعتقادات» تأليف محمّد حميد الدين حنفى دمشقى فرغانى.
«ردّ على الشيخ ابن تيميّة» تأليف شيخ نجم‏الدين بن ابى الدر البغدادى.
«رسالة فى الردّ على ابن تيميّه فى التجسيم و الاستواء والجهة» تأليف شيخ شهاب الدين احمد بن يحيى كلابى حلبى، متوفّاى 733، معاصر ابن تيميّه.
«رسالة فى الردّ على ابن تيميه فى مسألة حوادث لا أوّل لها» تأليف شيخ بهاءالدين عبد الوهّاب بن عبد الرحمن اخمينى شافعى، معروف به مصرى متوفّاى 763. اين كتاب با تحقيقات و شرح عبارات سعيد عبد الطيف از عمان اردن، دار السراج در سال 1419 ه. / 1998 م چاپ شده است.
«رسالة فى مسئلة الزيارة فى الردّ على ابن تيمية» تأليف محمّد بن على مازنى.
«سيف الصقيل فى ردّ ابن تيميّة و ابن قيّم» تأليف تقى‏الدين السبكى، متوفّاى 756، اين كتاب هم در مصر چاپ شده است.
«شرح كلمات الصوفية أو الردّ على ابن تيميّة» تأليف محمود الغراب. و موضوع آن ردّ گفته‏هاى ابن تيميّه درباره ابن عربى و صوفيّه است.
«فتاوى الحديثيّة» تأليف احمد شهاب الدين بن حجر هيثمى مكى، متوفّاى 974، به صورت افست از استانبول تاريخ 1414 ه ./ 1994 م، چاپ شده است.
در ردّ اين كتاب، ابن آلوسى نعمان بن محمود آلوسى بغدادى، متوفّاى 1317 ه . كتابى به نام «جلاء العينين فى محاكمة الأحمدين» نوشته است.
«المقالات السنيّة فى كشف ضلالات ابن تيميّه» تأليف شيخ عبد اللّه بن محمّد بن يوسف هروى معروف به حبشى مفتى هرو (يكى از مناطق صومال آفريقا) متوفّاى 1328. اين كتاب در دار المشاريع بيروت چهارمين بار در سال 1419 ه . / 1998 م چاپ شده است.
«نجم المهترين برجم المعتدين فى رد ابن تيميّه» تأليف: فخر ابن معلم قرشى.

شبکه های ماهواره ای که خود را اهل سنت جا میزنند و از طرفی هم سعی در توجیه تمام عقائد وهابیت و مفتیان سعودی دارند در شبکه ها اعلام میکنند که به امام حسین ع احترام میگذارند و یزید را محکوم میکنند در حالی که سعی در پنهان کردن عقائد واقعی خود دارند که یکی از این عقائد عادل دانستن یزید و نامشروع دانستن قیام سید الشهدا و سرور جوانان بهشت است که بن باز مفتی اعظم عربستان از این عقیده پرده برمیدارد

 

مفتي اعظم عربستان شيخ عبد العزيز آل شيخ در برنامه زنده كه از ماهواره المجد عربستان پخش مي شد در پاسخ خانمي در رابطه با يزيد و قيام امام حسين عليه السلام اين چنين پاسخ داد:
زمان پرداختن به اين امور گذشته و زمان آن سپري شده است . آنها گروهى بودند كه درگذشتند، هر كار نيك و بدي كردند براى خود كردند و شما هم هر چه كرديد براى خود خواهيد كرد و مسئول كار آنها نخواهيد بود.
بيعت يزيد بن معاويه، بيعتي شرعي است كه در زمان پدرش معاويه از مردم گرفته شد و مردم هم بيعت كرده و به اين بيعت گردن نهادند. امّا هنگامي‌ كه معاويه از دنيا رفت حسن و حسين بن علي و ابن زبير از بيعت با او خودداري كردند.
حسين و ابن زبير در تصميمشان مبني بر بيعت نكردن به خطا رفتند. چون بيعت با يزيد بيعتي شرعي بود و اين بيعت در زمان زندگي پدرش معاويه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولي خداوند در آنچه مقدر مي فرمايد حكيم و عليم است، آن امت‌ها هم بنا به تقدير خداوند در گذشتند و از دنيا رفتند.
شما را به خدا قسم! من دوست ندارم اين مطالب را از من نقل كنيد. اين‌ها مسائلي است كه گذشته است. تاريخ هم در باره اين مطالب به شكل‌هاي مختلف حكايت نموده است. ولي به هر شكل اين‌ قضايا گذشته و تمام شده ... يزيد و حسين بيش از هزار و اندي سال است كه از دنيا رفته‌اند ...
ولي به عقيده من بيعت يزيد بن معاويه بيعتي شرعي بوده؛ و حسين را نصيحت كرد‌ند كه از مدينه به طرف عراق نرود، او را نصيحت كردند كه بيعت كند ولي او نپذيرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسياري از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند كه: رفتن به عراق به مصلحت او نيست. ولي حسين اين نصيحت‌ها را نپذيرفت... و خدا هم هر ‌آن‌چه مقدر فرموده بود انجام شدو...
ولي با اين وجود ما براي حسين از خداوند درخواست رضايت كرده و براي او عفو و بخشش را خواستاريم. و مقدرات الهي حكمت‌هايي دارد كه ما از آن آگاه نيستيم ...
اصلاً فائده نقل اين مطالب چيست؟ حسين هر اشتباهي كرده براي خود كرده...
عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كسي كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده‌اند گوش فرا داده شده و از او پيروي گردد. و قيام و سركشي عليه او نيز حرام مي‌باشد. و از همين‌رو خروج و قيام حسين عليه يزيد حرام بود...
ما مي‌گوييم: حسين در قيامش عليه يزيد اشتباه كرد و براي او بهتر بود كه اين كار را نمي‌كرد. و باقي ماندن در مدينه و بر آن‌چه مردم بر آن اجتماع كرده بودند بهتر و سزاوار‌تر بود. و هر چه به او گفته شد كه عراق طرفدار و همراه تو نيست گوش نداد و توجهي ننمود...
و حقيقت اين است كه مردم عراق و شام و مصر و حجاز و يمن با يزيد بن معاويه در زمان زندگي و حيات پدرش بيعت كرده و امامت و رهبري وي را پذيرفته بودند، به همين جهت هم قيام عليه او و تجاوز به حريم خلافت او جايز نبود. اين تمام مطلب است بيش از اين هم سخني نمي گوئيم و معتقد به بيش از اين هم نيستيم.
* * *
متن عربي:
يا اختي هذه امور مضت و تاريخ مضي تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون.
بيعة يزيد بن معاويه بيعه شرعية أخذها أبوه له في حياته فبايعه الناس و قبلوا بيعته و لما توفي امتنع الحسن و الحسين بن علي و ابن الزيبير عن المبايعه.
و امتناع الحسين وابن الزبير عن المبايعه كانوا بذلك رضي الله عنهما غير مصيبين. لأن بيعة يزيد بيعة شرعية و بيعة اُخذت له في حياة أبيه و أعطاهم نصب عينهم. ولكن الله حكيم عليم فيما قضي وقدّر. تلك أمة مضت.
والله إني ما أحب أن تكتب عنّي هذه المسأله. هذه المسائل مضي و التواريخ كلها تحكي القضيه بأساليب مختلفة. فمن التواريخ من يقول: ... هذه المسائل مضت. مضي يزيد و مضي الحسين ولهم أكثر من ألف و... سنة مضت...
لكن اعتقد أن يزيد بن معاوية: بيعته، بيعة شرعية؛ و أن الحسين رضي الله عنه و أرضاه نصح أن لا يخرج الي العراق و لا يقبل من دعاه الي البيعة. حذّره ابن عباس و ابن عمر والفرزدق. و كبير من الصحابة حذّروه من الخروج الي العراق. أن الخروج لا يؤدّي لمصلحة. لكن رضي الله و أرضاه ما قبل... والله قدّر ما قدّر وقضي ما قضي و اذا نفذ القضاء ل..
لكننا نترضي الحسين و نسئل العفو عن الجميع ولله فيما قضي وقدّر حكمة لا نعلمها...
ما الفائدة من هذا المطلب؟ الحسين أخطأ ما أخطأ...
اهل السنة والجماعة عقيدتهم وجوب الانقياد لمن بويع وإن من بويع و اجتمعت الكلمة عليه وجب علي الجميع السمع و الطاعة له. وحرم الخروج عليه. حرم الخروج للحسين رضي الله عنه و أرضاه...
نقول: الحسين رضي الله عنه وأرضاه في خروجه كان الأمر خلافا مع عقيدته و كان عدم الخروج أولي. والبقاء هو الأولي والدخول فيما دخل الناس هو أولي. لكنه كره عما قيل إن العراق كله معك...
أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.
والحقيقة أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.
خداوند متعال : و کم  من مَلَک في السماوات لاتغني شفاعتهم شيئا الا من بعد أن يأذن الله لمن يشاء و يرضي (نجم/26) ؛ چه بسيارند فرشتگاني در آسمان که شفاعت شان هيچ سودي ندارد جز پس از آنکه خداوند اذن بدهد براي کساني بخواهد و راضي گردد.

- خداوند متعال : و لا تنفع الشفاعه عنده الا لمن أذن له (سبأ/23) ؛ شفاعت سودي ندارد جز براي کسي که اذن داده شده باشد .

- ا بن عبدالوهاب : خدا چرا استثنا کرده اي که جز براي کسيکه اذن شفاعت داده شود . بايد بگويي به هيچ وجه شفاعتي در کار نيست و هيچ کسي نمي تواند شفيع باشد . اينکه تو استثنا کرده اي سبب مي شود برخي از پيامبر و اوليايت بخواهند او را نزد تو شفاعت کنند . اين شرک است که از غير خدا شفاعت بخواهي .


- خداوند متعال : قالوا يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئين (يوسف /97) قال سَاَستغفِرُ لکم ربي انه هو الغفور الرحيم (يوسف/98)  ؛ برادران يوسف گفتند : اي پدر براي گناهان ما از خدا طلب بخشش کن. يعقوب گفت : بزودي براي شما طلب آمرزش مي کنم از خداي خود که او بخشنده مهربان است.


- محمد بن عبدالوهاب : ديدي گفتم اگر اجازه بدهي مردم بلافاصله طلب شفاعت مي کنند . اين برادران يوسف پدر خود را شفيع قرار دادند و از تو طلب آمرزش کردند. اين شرک است .
مناظره فرضی محمد بن عبد الوهاب با خداوند در مورد مساجد

- خداوند متعال : و إذ جعلنا البيت مثابه للناس و أمنا و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي (بقره/125) ؛ [به ياد بياوريد] هنگامي که ما کعبه را محل بازگشت مردم و محلي امن قرار داديم. [براي تجديد خاطره] مقام ابراهيم را محل عبادت خود قرار دهيد .

- محمد بن عبدالوهاب : خدايا چرا گفته اي مقام ابراهيم را محل عبادت خود قرار دهيد . چرا مکان يک بشر را محل عبادت خود قرار مي دهي ؟ اين شرک است . هيچ بشري به هيچ وجهي نبايد دخلي در عبادت تو پيدا کند. چرا يک بيابان نامربوط به بشر را محل عبادت خود قرار ندادي که مقام ابراهيم را محل عبادت خود قرار دادي ؟ اين باعث مي شود مردم ياد بگيرند و محل اولياي ديگري چون رسول خدا(ص) و علي (رض) و... را محل عبادت خود قرار دهند . اين ها همه شرک است .

- خداوند متعال : في بيوت أذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الآصال(نور/36) ؛ خانه هايي که خداوند اذن داده که بالا برده شود و در آن ها اسم خداوند برده شود که براي او صبح و شب تسبيح بگويند .

- محمد بن عبدالوهاب : خدايا ! چرا تو اذن داده اي که خانه هايي محل عبادت قرار گيرند؟ در آن صورت مردم مي آيند در کنار قبر رسول الله (ص) نماز مي گذارند که اين خانه رسول خدا بوده است . چون رسول الله در تفسير اين آيه گفته اين خانه ها خانه  هاي پيامبر است و خانه هاي علي و فاطمه هم از افضل ترين اين خانه ها است . مردم مي آيند در اين خانه ها عبادت مي کنند و مشغول نماز مي شوند . محل قبر علي و فاطمه را هم چون پيامبرت گفته که خانه هاي آن ها هم از خانه هاي مأذون است , محل عبادت قرار مي دهند. اين ها همه شرک است .
خداوند متعال : و کذالک اعثرنا عليهم ليعلموا أن وعد الله حق و ان الساعه لا ريب فيها إذ يتنازعون بينهم أمرهم فقالوا ابنوا عليهم بنيانا ربهم اعلم بهم . قال الذين غلبوا علي امرهم لنتخذن عليهم مسجدا(کهف/21) ؛ و اين چنين مردم را متوجه حال آن ها کرديم تابدانند که وعده خداوند در مورد رستاخيز حق است. و در پايان جهان و قيام قيامت شکي نيست . در آن هنگام که ميان خود نزاع داشتند ؛ گروهي مي گفتند: بنايي بر آنان بسازيد(تابراي هميشه از نظر پنهان شوند و از آن ها سخن نگوييد که ) پروردگارشان از وضع آن ها آگاه تر است . ولي آن ها که از راز شان آگاهي يافتند (و آن را دليلي بر  رستاخيز ديدند) گفتند : مامسجدي در کنار مدفن آن ها مي سازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود).
- محمد بن عبدالوهاب : خدا يا چرا اين داستان را نقل کردي . وقتي هم نقل کرده بودي بايد آن را شديدا رد مي کردي . چرا از کنار بناي مسجد بر قبر بدون هيچ انکار و ردي گذشتي در حاليکه در آيه بعدي که مردمان بعدا در مورد تعداد اصحاب کهف اختلاف خواهند کرد , بدنبال نقل داستان فرموده اي : فلاتمار فيهم الا مراءا ظاهرا ؛ بدون دليل در مورد آن ها حرف نزنيد. اينجا کار جدال کنندگان را تقبيح کرده اي اما آن جا کار بناکنندگان مسجد را تقبيح نکرده اي . در حاليکه بناي مسجد بر قبر ها شرک است .

آنچه در اينجا مي خوانيد مناظره اي است فرضي ميان خداوند متعال و محمدبن عبدالوهاب که سخنان خداوند از قرآن کريم اخذ و سخنان محمدبن عبدالوهاب از افکارش و افکار وهابيان امروز گرفته شده است.
- خداوند متعال : و إذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابي و استکبر و کان من الکافرين (بقره /34) ؛ هنگامي که به ملائکه گفتيم براي آدم سجده کنيد , همه سجده کردند جز ابليس که امتناع کرد و تکبر ورزيد و از کافرين بود.
- محمد بن عبدالوهاب : خدايا اين شرک است  که تو به ملائکه فرمان داده اي آدم را سجده کنند . چرا مردم را به سجده بر آدم وادار مي کني ؟
- خداوند متعال :  و رفع ابويه علي العرش و خرُّوا له سُجدا و قال يا ابت هذا تأويل روياي من قبل قدجعلها ربي حقا (يوسف/100) ؛ يوسف پدر و مادرش را بر تخت نشاند و برادران يوسف پيش او به سجده افتادند . يوسف گفت : اي پدر! اين تأويل خواب من است که پيش از اين ديده بودم و خداوند آن را محقق ساخت.
- محمد بن عبدالوهاب :  خدا يا چرا پيامبرت يعقوب و يوسف بايد اجازه دهند که برادرانش پيش او سجده کنند . برادران يوسف مشرک شده اند و قتل شان واجب . يعقوب و يوسف بايد آن ها را مي کشتند.دوستان عزيز. در اين نوشتار قصد داريم بعضي از وجوه تشابه بين وهابيه سلفيه و يهود را با تکيه بر تالیفات ابن تيميه البحراني ارائه دهيم.
1- ابن تيميه شيخ سلفيه، گفته در زمان رسول الله (ص) خاخام هاي يهودي نزد وي آمدند و مسأله تجسيم خداوند را به ايشان عرضه داشتند (جسم بودن خداوند)و پيامبر  درستي سخنان آنها را تصديق نمود! و اين يکي از موارد مشابه بين يهود و وهابيت تجسيم خداوند تعالي است!
2- تورات نزد ابن تيميه صحيح است و براي (مسلمانان) حجت مي باشد به جز اين عبارت که "عزير پسر خداست"، يهوديان نيز به صحّت تورات اعتقاد دارند و اينکه آن حجت براي تمام مردم است!
3- ابن تيميه با شجاعت تمام از يهود دفاع مي کند و مي گويد: "همه يهوديان معتقد نيستند که عزير پسر خداست! » او با جديت تمام تلاش کرد که اثبات کند که جنس بازي اشکال ندارد! و لذا بر قوم يهود واجب است که سپاسگزار ابن تيميه باشند! چرا که آنان وارثان اويند!
4- درنزد ابن تيميه يهوديان اصلا اهل دروغ و تحريف نيستند، زيرا اگر چنين بود رسول الله (ص) آنان را انکار مي کرد! پس تمام سخنان بزرگانشان درست است جزء فنحاص بن عازورا يا ديگران فقط...
5- آنچه در قرآن و احاديث آمده -بر حسب اعتقاد وهابيت- موافق و مطابق تورات است! روشن است که ابن تيميه در عبارت «موافق و مطابق» اغراق نموده و انسان باهوش معني آن را مي فهمد.     
6- آنها به عقيده يهود در تجسيم خداوند معتقدند و معتقدند اين به توافق بين سخنان دو پيامبر الهي (موسي و محمد (ص)) و دو کتاب آسماني (قرآن و تورات) دلالت دارد، و اگر غير از اين بود بين رسالت دو پيامبر انقطاع و گسيختگي به وجود مي آمد...
7- يهود و وهابيان هر دو معتقدند که پيامبران نيز مجسمه بوده اند!
8- وهابيت، يهود را در تحريف تورات تبرئه مي کنند به اين دليل که امت يهود با اين کثرت و عظمت که در مشرق و مغرب زمين منتشرند، چه غرضي دارند که دروغ بگويند، و اين دروغ آشکار وهابيت در تعظيم يهود است که از نادرستي سخنان آنان حکايت دارد!
براي درک بيشتر اين مطلب قسمتي از کتاب ((درء تعارض العقل و النقل)) تأليف ابن تيميه ص88 ، را در ذيل مي آوريم:
معلوم است که همه يهوديان معتقد نيستند که عزير پسر خداست و اين سخن را فقط يک طايفه از آنان گفته اند کساني مثل فنحاص بن عازورا و ... و به طور کلّي معتقدان به آن عده کمي هستند. امّا صفاتي از خدا در تورات آمده که مخالفان آنها را تشبيه و تجسيم مي دانند، بلکه اينطور نيست؛ چرا که آن صفات در اثبات مکان براي خدا و تکلّم او با صداي خودش است و اينکه خدا آدم را به صورت خود خلق نمود و امثال اين امور، اگر  چيزهايي که يهود مي گويند دروغ باشد مسلماً پيامبر آنها را انکار مي کرد و مسأله آن را بيان مي نمود! و از طرف ديگر بيان قرآن موافق چيزي است که در تورات آمده است! قبلاً هم گفتيم که همه اينها ضرورتاً به پيروي موسي از محمد و محمد (ص) از اهل کتاب منجر نمي شود و اين بر صدق قول دو پيامبر و دو کتاب عظيم آنان دلالت دارد!"
خطرناك وجديد ؛ تحريف در صحيح بخاري + تصوير !!!

متاسفانه هر از چندگاهي در كتب أهل تسنن ميبينيم كه أگر چيزي مخالف با مصالح آنها باشد سعي در حذف وتحريف آن ميكنند كه اين عادت وهابيان است به خاطر ترس از حق وحقيقت دست به اين كارهاي زشت ومنافي أخلاق وأمانت علمي ميزنند ,
با هم ديگه مبينيم :
صحيح بخاري , چاپ دار الفكر - بيروت

اينجا بخاري حديثي را درباره متعه (ازدواج مؤقت) نقل ميكند
كه ترجمه كامل آن را براي شما ميگذاريم :
( " عمران بن حصين ميگويد : آيه متعه در كتاب خدا نازل شد وما اين كار را با رسول خدا (ص) انجام داديم وآيه اي در تحريم آن نازل نشد وتا وقتي كه نبي اكرم (ص) از دنيا رفتند آن را منع نكردند , بعد يك مردي آمد وبه رأي خودش عمل كرد , محمد گفت : ميگويند أو عمر بود " )
توضيح :
آنجا كه ميگويد : " يك مردي آمد وبه رأي خودش عمل كرد "
منظورش اين است كه : يك مردي آن را (ازدواج مؤقت را) تحريم كرد
وآن جائي هم كه ميگويد : " محمد گفت : ميگويند أو عمر بود "
يعني : محمد بن اسماعيل بخاري (صاحب خود كتاب) گفت : او عمر بوده است
حالا نكته اينجا است
كه متاسفانه وبراي حفظ آبروي بعضي ها ونفي كردن عمل آن ها
به خلاف سنت پيامبر (ص) آمده اند در چاپهاي جديد اين جمله را برداشته اند :
" محمد گفت : ميگويند أو عمر بود "
!!!
عكس ها ومستندات ذيل را نگاه كنيد ؛
كه توجه خواهيد كرد اين جمله در سه چاپ :
دار احياء التراث العربي – بيروت
دار الكتب العلمية - بيروت
دار المعرفة – بيروت
نيست وحذف شده وبه تعبيري ديگر در اين حديث دست كاري وتحريف شده است . !!
به وهابيت تبريك عرض ميكنيم ,
چون كه دين ومذهبشان بر تحريف ودروغ وعوام فريبي بنا شده است
دار احياء التراث العربي – بيروت

 

دار الكتب العلمية - بيروت

دار المعرفة – بيروت


مكه مكرّمه و مدينه منوّره و عراق و ...، همه در طول تاريخ مورد تطاول دستهاي مجرم وهابيت واقع شده است، و آنها به تخريب گنبدها و قبور و مساجد و سرقت آنچه كه داخل آن بوده و كشتن مردم بي گناه افتخار مي كنند!

در زير نمونه اي از آنچه كه مورخ وهابي عثمان بن عبدالله بن بشر النجدي الحنبلي در كتابش با عنوان "عنوان المجد في تاريخ نجد"، آورده و توسط دارالملك عبد العزيز به چاپ رسيده است، را ذكر مي كنيم:
ذكر حوادث سال 1216:
در سال 1216، سعود با لشكريان پيروزمند و اسبان نجيب و مشهور خود از تمامي نجد و صحراي آن، و جنوب و حجاز و تهامه و غيره،‌ به قصد سرزمين كربلا خارج شدند، و در ماه ذي القعده، در بلاد الحسين فرود آمدند. مسلمانان گردشان جمع شدند و از ديوارهاي شهر بالا رفتند و به زور وارد آن شدند، و اغلب مردم آن را در بازارها و خانه هايشان كشتند و گنبد روي قبر كسي كه به اعتقاد خودشان قبر حسين است، را منهدم كردند و هر آنچه كه در اين گنبد و اطرافش بود را بر گرفتند و نيز سنگي كه بر آن قبر گذاشته شده بود و از زمرد و ياقوت و جواهر بود را كندند، و هر چه كه در شهر يافتند از اموال و اسلحه، لباس، فرش، طلا و نقره، قرآنهاي گرانقيمت و ديگر اموالي كه از حدّ شمارش بيرون است...
هنوز ظهر نشده بود كه لشكريان با تمام آن اموال و با كشتار بيش از هزاران تن از مردم شهر خارج شدند و سپس سعود به سوي مكاني معروف به آب سفيد حركت كرد، و در آنجا غنايم بدست آورده همه را جمع كرد و پس از كنارگذاشتن خمس آنها، باقي را بين مسلمانان تقسيم كرد، ‌و براي هر سواره يك سهم و هر پياده را دو سهم داد و سپس به سوي وطنش رهسپار شد."
ألا لعنة الله علي الوهابية الخوارج

 

 واقعیت587-541فتنه ها541 عمر ابوبکر541  =46محمد20+26 علی=46راه حق محمد46 نماینده الله46 آئینه الله 46کلید الله 46شورای دینها587-541 عمر ابوبکر=46 انتخاب درست محمد 46نماینده الله 46با امام برحق جهان46 تفکر الله46با تفکر قرآن46 تفکر علی46کلید الله46 آئینه الله 46جانشینه سلطانه46رهبرجهان اسلام46رهبر اسلام قرآن 46سلطان جهان اسلامه 46باولای قرآن46با تفکر مهدی46یا قهرمان جهان46 الحمدو لله46 نمازستون دین است46باولای قرآن46حق دین الله 46 کلیدقلبها46آئینه الله 46مومن حق الله46 کلاس دوازدهم 46رهبر جهان مهدی46امام جهان اصل اسلام 46رهبر اصلی 46 لوح محفوظ46 قطب عالمی46 منطق اسلام قرآن46بهترین مذهب46 مذهب شیعه ها46 مذهب واقعی46نماینده الله46بهترین مذهب46 اصل مذهب الله46محمد علی46حق با علی است 46امام بدین الله46مذهب واقعی46 مذهب شیعه ها46 قلب جهان مهدی46دین مقدس الله 46شرط اول دین 46محمد علی46+ 46= 92 محمد 46نماینده الله46منطق اسلام قرآن 46اصل مذهب الله46گنج دین شیعه46 گنج دین اصل اسلام 46 امام بدین الله46 امام مکتب الله46حق با علی است46 منطق اسلام قرآن46 نماینده الله46محبت اهل بیت46 برحقترین46 امام مکتب الله 46 ارزش علم ا بجد46کلید اسرار46عدل علی46قرآن واقعی46جانشین مقدس دین46

 



گمراه دین 310 عمر 310 یا بلاء دین اسلام310 جهل عرب 310ابا جهل در دین 310کفری310 حرامیان 310 نا اهل کل مذاهب310 نامردیه 310اهل نابکار 310اهل نابکار310 درد کل مذاهب310 نا اهل کل مذاهب 310نابکاراهل دین310نیرنگ310 قاصب مذهب الله 310 مذهب ناحق اهل دین 310گره اهل دینه 310 قفل اهل دین 310 قاصب مذهب الله 310 مخالف اهل دین 310 فاسق دینه 310 نیرنگ310 با اهل منافق310 ملعون و پلید اهل دین 310قاصب بکل دین 310 اهل نابکار 310 بمنافق اول 310 ابله منافقا310 جاهل منافق310 حرامیان عمر310 اباجهل دردین310 فاسق دینه310کفری 310 ابله منافقا 310 منکر310نیرنگ310احمقها احمقها 310 بمار زنگی310کلب کلب هار310 ابله منافقا310جاهل منافق310دلیل نفاقه 310کفری310 منکر 310دلیل نفاقه310جهل عرب310جاهل منافق310جهل عرب 310نیرنگ 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 کفری310 دلیل نفاقه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310 منکر 310 وهابیه منافقی 310 ابله منافقا 310 عمر310 فتنه ها 310+231= 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 +430 مقصر = 971 ظالم -310 عمر ظالم 971-310 عمر = 661 عثمان - 430 مقصر = 231 ابوبکر نامردیه 310عمر 310 نیرنگ310نمرودی 310 310ابله منافقا 310جاهل منافق 310به ابحد عمر310نیرنگ 310حرامیان 310جاهل منافق 310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری 310 فاسق دینه 310منکر 310نیرنگ310 عمر310نامردیه310 کفری 310نیرنگ 310گمراه دین310ابله منافقا310 نامردیه310حرامیان 310عمر310منکر 310نمرودی 310نیرنگ310نمرودی310 گمراه دین310 فاسق دینه 310کفری310 قاصبان بدین310حرامزاده پلید310 حرامیان 310بدجنس عالم احمقا 310گبر پلید دین 310 منکر 310سگ هار پلید 310وحشی هاریا 310بابقره 310حاهل منافق 310 بمردک پلید 310حرامزاده پلید310 فاسق دینه310کلب کلب هار310جهل مرکبی 310بمار زنگی 310 رمز زناه310 فسق کلیه310گمراه دین310گمراه دین310 فسق دینها 310گمراه دین 310 جاهل منافق310 فاسق دینه 310 فسق دینها310 دزدان فدکه فاطمه 310دزدان فدکه فاطمه310حرامیان310بی ایمان دین اسلام 310گبرپلید دین310 310 حرامیان310 دقلبازملحد310ببقرها 310بقلدره دینه310کلب کلب هار310 جاهل منافق 310نارجهیما 310سم ری310سامری قوم محمد عمرابن خطاء 310 گمراه دین310جهل مرکبی310با کافرها 310بانادانه دین اسلام310 بمردک پلید310 آشوبا310 دقل بازملحد310کفری310 منکر310سامری310 گمراه دین 310جاهل منافق 310حرامیان 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند 310 منکر 310سگ هارپلید310 310کلب کلب هار310وحشی هاریا310فس قینی310ابله منافقا 310سامری 310سم ری 310 سامری قوم محمد و سامری قوم موسی شجره الملعونه بودند310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310 عمر 310 جاهل منافق 310 حرامزاده پلید 310 رمززناه 310 گمراه دین 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 کفری310 نیرنگ310نمرودی 310سامری310 310مار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310 سگ مردها310نیرنگ 310نمرودی310سامری310 گمراه دین310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310نار جهیما 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 دلیل نفاق 310 و ابوبکر 231به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 ابوبکر احمق ملحد 231 احمق ملحد 231 فاسق ابوبکر231 نفاق 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها231 ادیانی جعلی باطل 231 بابی عقلیها231یاابوسفیانی231دورویه 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231 احمق ملحد231 لانه جاسوسیه 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر 231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر ابوبکر231 نفاق 231 احمق ملحد231 عصیان231فاسق231 قفان231 احمق ملحد 231 قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر 231با احمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 عدواهل بیت 527 +14 معصوم = 541 ابوبکر و عمر 541 عدواهل بیت بوده اند 310بمار زنگی 310

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در سه شنبه 10 اسفند 1396برچسب:,ساعت 15:32 توسط برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110+ 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.به ابجد اسلامه حق 245 یعنی فاطمه و علی 245 وصی پیامبر 359-231 ابوبکر = 128حسین وزیر پیامبر 476 - 231= 245علی فاطمه 245وصی نبیا 169علی مهدی169 با نماینده بحق محمد علی حسن حسین مهدی 245 اسلامه حق 245 یعنی علی110+ +135= 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه پدر مادر شیعیان میباشنددرود و صلوات خدا بر پدر و مادر شیعیان اهل بیت پیغمبر اسلام |




حکم الله حکم قرآن 553 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 12 امام هویت اسلام 553 -541 عمر ابوبکر = 12 قرآن چهار
مذاهب باطل دردین اسلام خدایی بایداز خجالت بمیرند ده سال است قادر به جواب گویی نیستند
مناظره جاثلیق بزرگ مسیحیان با ابوبکر رکب وبا و شکست ابوبکر خائن منافق قاصب جاه طلب
مناظره مامون خلیفه عباسی با علمای 73 فرقه باطل در حقانیت امام علی
شیعه یعنی اصل مذهب اصل اسلام110مذهب واقعی الله شیعه میباشد 110یگانه مذهب الله محمد علی 385 شیعه385
با کلمه 66 الله 66 زنده 66 یگانه66آگاه جهان 66دادگاه مذهب 66 ادیان66 الله 66 امام و اسلام خود را ثاب
سیزده رجب به ابجد سیزده 86+110علی=196 دین اسلام 196 کلید اسلام196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196
گوهر بحر ولایت علی مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست
گریه و خنده پیامبر اسلام =اصل اسلام 253+132 بدین الله = 385 شیعه 385
دین واقعی جهان اسلام است مذهب واقعی جهان شیعه است
به دو ابجد =مجاهد 70+40اصل ولایت 110 علی 110ولی دین110 مجاهد53 احمد53 علی فاطمه53 آل طاها آل یاسین53
مذهب امام اول ثانی ثالث رابع خامس سادس سابع ثامن تاسع عاشرهادی عشر ثانی عشر253+132 اسلام =385 شیعه
انسان خلیفه خداوند برای کارهای ارزشی قایل است به ابجد انسان کامل253+132 اسلام= 385 شیعه 385
بانوی عترت الله زهراست سرحلقه انبیایو اولیاء زهراست
مومن136 آئینه136علی136به ابجد کبیر وصغیر علی 136 مومن الله202 آئینه الله202 محمد علی202آقای من 20202
امیر المومنین 12 حرف و ابجدش58+12= 70+40 اصل ولایت = 110 علی 110ولی دین 110 دین الهی110 یمین110 اصحا
علی 110+135 فاطمه =245 کلید مذهب اسلام 245 علی فاطمه 245 مذهب الله150+46 نماینده الله محمد علی = 19
قرآن 351 یعنی 132 اسلام +202 محمد علی +17 نماز = 351 قرآن 351+34باکلام حق =385 شیعه
دین الله130+183مذهب اسلام +72دین الله130 +183مذهب اسلام +72 کاملترین مذهب امامت 72بدین ها= آدم داود
پسر قرضاوی مفتی اهل سنت مصر شیعه شد ایجانب تمام دکترین دنیا را به مبارزه علمی علم ابجد ریاضی قرآن دع